...
تو در ذهن منی،
مثل نغمهای که هر شب در سکوت جانم میپیچد،
مثل مهتابی که از پنجره خیال،
نرمنرمک بر خوابم میبارد.
تو در ذهن منی،
نه چون خاطرهای گذرا،
بلکه چون واژهای مقدس
که هر بار تکرارش کنم،
قلبم کمی روشنتر میشود.
تو در ذهن منی،
مثل گلبرگ خیس در هوای اردیبهشت،
مثل اولین نگاه
که نمیشود فراموشش کرد.
مثل نغمهای که هر شب در سکوت جانم میپیچد،
مثل مهتابی که از پنجره خیال،
نرمنرمک بر خوابم میبارد.
تو در ذهن منی،
نه چون خاطرهای گذرا،
بلکه چون واژهای مقدس
که هر بار تکرارش کنم،
قلبم کمی روشنتر میشود.
تو در ذهن منی،
مثل گلبرگ خیس در هوای اردیبهشت،
مثل اولین نگاه
که نمیشود فراموشش کرد.
- ۶۴۷
- ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط